دِق کَردَم…
پُشتِ خَنده هآیِ تَلخی کِه هیچگآه کَسی
بِه آن شَک نَکرد!
یــہ “בوسـتـٺ בارمـ”هایـے هݦ هسـٺ … مـیـבونـے בروغــہ ها…
ولـے قـلـبـٺ واســہ بـاورﺵ بــہ عـقـلـٺ الـتـمـاﺱ مـیـڪنــہ …!
دِق کَردَم…
پُشتِ خَنده هآیِ تَلخی کِه هیچگآه کَسی
بِه آن شَک نَکرد!
یــہ “בوسـتـٺ בارمـ”هایـے هݦ هسـٺ … مـیـבونـے בروغــہ ها…
ولـے قـلـبـٺ واســہ بـاورﺵ بــہ عـقـلـٺ الـتـمـاﺱ مـیـڪنــہ …!
دلـــَم گــِرفتـه
ازاینـکـه هـَستــے
امـا نــَدارمــَتــــ ...
:(
اَز سآختآرــِـ دُنیا چیزــ زیآدے نمـےدآنَمـــ...
ولـےدوستــ دآشتَمـــ دُنیآشــــ بآشَمــ...
وقتی ناشیانه عاشق بشی...
لاشیانه ترکت میکنه..
هـــــر شـــــب ...
خوشبختیــ♥ـــت را دعـــــا میکنـــــم ...
ولـــــی ...
فقـــــط " خــــــــــدا " میدانـــــد ...
" حســـــادت "
امانــــــــــم را بریــــــــــده ..............!
عقاب ها همیشه تنـــــــها می پرند
ولــــــــی لاش خور ها همیشه با هم اند
از من جـــــدا شد و گفــت کــــآر خداســــــــت!!!!!!!!!!
حیران مانده ام مگر خدای او خــــدای من نبود!!
روزی که تصمیم به وبلاگ نویسی گرفتم خیلی خیلی غمگین بودم
اما امروز فقط خیلی غمگینم.و این یعنی "خیلی"تغییر
چند وقتیه که به خاطر یه سری مسائل تصمیم گرفتم در این وبلاگو تا اطلاع ثانوی تخته کنم
شاید روزی برگشتم با خط درشت نوشتم
مهندس شدنم مبارک
توی این 5.6 سال دوستان خوبی پیدا کردم که تخته شدن در وبلاگم دلیل نمیشه اونارو فراموش کنم
وای داشت یادم میرفت بچه های چت پارسی همتون حلالم کنید همتونو اذیت کردم به خصوص نازلی امیدوارم که منو بخشیده باشن
هیچوقت یاد نگرفتم واسه خداحافظی کردن با کسی یا چیزی چی باید گفت.فقط میگم:
خداحافظ
اینجا دیگه نمینویسمــــ ... شاید ... فعلا ....
پسـ تعطیلـ !
ولیـ دوکسا ... کلمنتا خوندهـ میشهـ ... جوابـ داداهـ میشهـ ... تایید میشهـ ...
و واسهـ آپاتونـ خبر کنینـ . حتما میامـ ...
دوستونـ دارمـ ...
بایـ تا هایـ ... !
خدایــا...
یه چیــــزی میـگم ولـــی دلگـــــــیـــر نشو!
بــــــــه خودتـــ قــــســـم دنیـــــــات تــــــه نامردیــه...
جای خالی تو را با عروسک پر کرده ام!!
همانند توست...
مرا دوست ندارد"دلش برایم تنگ نمیشود" احساس ندارد...اما هر چه هست دلم را نمی شکند!!
دردم این نیست که عشقم دو درم کرد..
دردم اینه وقتی دستش تو دست یکی دیگه بود
اون لحظه که بهشsmsدادم
کجایی؟گفت تو قلبت عزیزم!!
نمی ارزیدی ...
دیر فهمیدم!
دختر از دوستت دارم های هر شب پسر خسته شده بود...
یک شب وقتی اس اومد،قبل از این که بازش کنه موبایلشو گذاشت زیر سرشو خوابید...
صبح مادر پسربه دختر زنگ زدو گفت:پسرم مرد....
دختر شوکه شد و با گریه رفت سراغ اس دیشب پسر رفت...
نوشته بود تصادف کردم.... با مشکل خودمو رسوندم دم درخونتون....
تورو خدا بیا پایین میخوام واسه اخرین بار ببینمت...
خیلی دوست دارم
گفته بودم لب تر کند برایش میمیرم، اما نه تا ان حد که لبش با لب دیگری تر شود!
ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺭﺍﻫﻲ ﺑﺮﺍﻱ
ﻭﻗﺖﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﺮﺍﻳت ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻳﺎﻓﺘـــــــ ...
ﻧـــﻩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﻭ ﻧــــﻩ ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺟﯿه!
وقتی یه دختر واسه یه پسر اشک میریزه یعنی واقعاً دوسش داره
اما وقتی ...
یه پسربرای یه دختر اشک بریزه
یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه...
واسه ادم ها همه مثل کتاب می مونند وقتی در حین خوندن به اخرش
میرسن میرن سراغ یکی دیگه. یادمان باشد برای هر کسی راحت ورق
نخوریم
خدا عشقمو ازم گرفتیی...
چقدر التماست کردم که بمونه.. چقدر گفتم نمیخوام بره..چقدر اشک ریختم که نگهش داری برام...ولی
رفت...گذاشتی بره و من داغون شم...
حالا بیایی جای خالیشو پر کن...بیا خاطراتش رو هم بردار ببر.. بیا به این دل لعنتی بفهمون اون دیگه نمیخواد
باشه...حالیش کن که بهونه نگیره...
تو چه میفهمی از روزگارم؟...
از دلتنگی هایم...
گاهی به خدا التماس میکنم....
فقط خوابت را ببینم...
میفهمی؟؟!!!
فقط خوابت را....
خدایــــــــــــا التمـــــــــــاست مــــــی کنـــــــــم
همــــــه دنیــــــــــایـــــــت ارزانــــــــــیِ دیگــــــــــــران !
ولــــــــــــــــی ;
...
آنــکـــــــــــه دنـیــــــــــایِ من اســــــــــت
... مـــــــــــــــــــــالِ دیــگـــــــــــری نبــــــــــاشـــد
خدایا.....
از تو چه پنهان
کسی را هم قد تو دوست دارم!!!!!
سر خاک من...!! اونی که بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه...!! اونی که نخواست ما رو بالاخره میاد دیدن جسدم...!! اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتمو گرفته...!! اونی که سلام نمیکرد میاد برا خدافظی...!! عجب روزیه اون روز...!! حیف كه اون موقع خودم نستم
اهای توی که جای من رو گرفتی
سلامتی خودم...
که بهتر از همه بلد بودم بهش دروغ بگم...
ولی نگفتم!!!
سلامتی خودم...
که راحت می تونستم خیانت کنم...
ولی نکردم!!!
سلامتی خودم...
که تو بدترین شرایطش هم ترکش نکردم...
سلامتی خودم... که این همه احمق بودم!
وقتی رفت گفت:
نگران نباش تورو هم میبرم
پرسیدم کجا
زیر لب ارو گفت از یــــــــــــــــــــادم
رفــــــــــت منو ب خدا سپـــــــــــرد
و
خودش را بـــــــه دیــــــــــگـــــــری!
تعداد صفحات : 3